سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بهترینِ برادران، کسی است که نسبت به برادرانش پُر توقّع نباشد . [امام علی علیه السلام]

خسروی

Powerd by: Parsiblog ® team.
تسلیت(دوشنبه 86 دی 24 ساعت 10:43 صبح )
ایام عزاداری سالار شهدا بر تمام دوستدارانه اهل بیت تسلیت عرض می نمائیم
» خسروی1
»» نظرات دیگران ( نظر)

مصا حبه با شیطا ن(چهارشنبه 86 دی 12 ساعت 11:34 صبح )

جناب شیطان با دو ساعت تاخیر حاضر شد. وقتی هم که رسید عذرخواهی کرد و گفت:

مأموریت خطیری پیش اومد که از دوستان ساخته نبود و می بایست خودم انجام می دادم.

پیش از انجام مصاحبه گفتم:

با چه تضمینی باور کنم که در جریان مصاحبه بر مبنای صداقت در گفتار سخن خواهی گفت؟


خندید و گفت: دلیلی ندارد دروغ بگویم. چون من به حربه ای مجهزم که اگر پرده از تمام اسرار من برداشته شود باز هم می توانم به خواسته های خود دست یابم.

گفتم: چه حربه ای؟


جواب داد: غفلت؛ انسانها را به خواب نوشین غفلت می برم و آن وقت نقشه هایم را عملی می کنم.

سوگند یاد می کنم که تا انتقامم را باز نستانم شما آدمیان را لحظه ای آسوده نخواهم گذاشت، پیوسته بر سر راهتان در کمین می نشینم و راهزن راهتان می شوم. اکنون ببینید چگونه راه نجات را بر شما خواهم بست.

متن مصاحبه:

عبدالله: خودتان را معرفی کنید.

شیطان: فردی هستم از طایفه جن. مسمی به اسم خاص "ابلیس" و مشهور به اسم عام "شیطان"؛ البته اسامی و اوصاف دیگری هم دارم که چندان معروف نیستند نظیر وسواس، خنّاس، عزازیل، عفریت، شیصبان، حارث، مارد، غوی، رجیم، ابو مره، ابولبین، مذموم، مرید و…(1)

عبدالله: پیشه و شغل شما چیست؟


شیطان: مشاغل فراوانی دارم؛ گاهی مسافر کشم؛ سر دو راهی حق و باطل می ایستم و مسافران را در جاده گمراهی در بس به سفر جهنم می برم. گاهی کشاورزم و بذر کینه و نفاق را در زمین دلها می افشانم. گاهی نقاشم؛ رنگ بطلان به چهره حقیقت می زنم و جامه کژی برقامت راستی می پوشانم. گاهی هم خلبانم؛ با بالهای وسوسه و القاء آنقدر بر فراز قلب آدمی چرخ می زنم تا باند مناسب برای فرود بیابم.(2)

عبدالله: دشمنی دیرینه ات با آدمی زاد از کجا سرچشمه می گیرد؟


شیطان: ماجرا از آن روزی شروع شد که صحنه آرای خلقت، دست به کار آفرینش آدم شد.(3) ملائک نه از روی اعتراض که از روی کنجکاوی گفتند: این موجود خاکی که می آفرینی بر روی زمین فسادها خواهد انگیخت و خونهای بسیارخواهد ریخت.اگر قصد تو طاعت بردن است که ما در فرمانبری مطاعیم. واگر مقصود تو تسبیح و تقدیس است که ما پیوسته در این کاریم.(4)

با ما بگوحکمت این کار در چیست؟ او در جواب فرمود:

در این کار رازهاییست سر به مهر؛ من آنچه را که در خشت خام می بینم شما در آینه هم نخواهید دید.(5)

اینچنین بود که خالق به واسطه این مخلوق نوپای دو پا به خود بالید و بر ما فخر فروخت؛ آنگاه فرمانمان داد که: "در مقابل این مخلوق خاکی به خاک سجده فرو افتید!"

تمامی فرشتگان بی درنگ برآدم سجده بردند.

این فرمان اما بر من بسیار گران و سنگین بود، چه آنکه من سوابقی درخشان داشتم، تنها 6000هزار سال(6)(با حساب شما البته صد و نه میلیارد و پانصد میلیون سال دنیا(7))، خالصانه خدای را در آسمانها دوشادوش فرشتگان پرستیده بودم، آنقدر مستغرق در عبادت بودم که فرشتگان گمان می کردند که من نیز چون آنها فرشته ام، من نتوانستم بار این خفت را به دوش کشم. هر چه باشد آفرینش من از آتش بود وخلقت او از خاک، برتری من بر او چون آفتاب روز، روشن بود، من کجا می توانستم بر انسانی خاکزاد سجده برم.

آری، آن روز گستاخانه در برابر خالق ایستادم و متکبرانه از این فرمان سر باز زدم.

این شد که از درگاه ربوبی اش رانده شدم. از آن زمان به بعد کینه آدم را سخت به دل گرفتم و هر روز آتش این کینه در دلم شعله ورتر می شود.

عبدالله: این عبادتهای خالصانه که گفتی چگونه ترا از این تکبرورزی بازنداشت؟


شیطان: من به زعم خود از روی خلوص خدای را می پرستیدم حال اینکه از ابتدا شائبه شرک و نفاق در خداپرستی ام راه داشت و این امتحان، شرک و نفاقم را آفتابی کرد.

عبدالله: با چه شیوه و شگردی انسانها را به دام می افکنی؟


با روش منحصر به فرد " گام به گام". (8) من به طور معمول کارم را در چند مرحله انجام می دهم؛ نخست از طریق وسوسه های تحریک آمیزخود، افکاری پلید را بر قلب انسان القا می کنم، آنگاه آن اندیشه زشت را نیک جلوه می دهم، سپس در مرحله عمل با تزیینات گوناگون، اشتیاق فرد را برای ارتکاب گناه برمی انگیزم.

این را هم اضافه می کنم که در مقام روش اساساً با حصر گرایی مخالفم؛ بر این باورم که همیشه نمی توان با روشی واحد به صید شکار رفت. وسوسه، تزیین و حتی تسویل، شاید برای اغلب انسانها سودمند افتد، اما حریم دفاعی برخی انسانها گاهی نفوذ ناپذیر است؛ اینجاست که ناگزیرم به حربه های دیگری چون وحی، نسیان و ایجاد فراموشی متوسل شوم.(9)

البته هنرمندیهای دیگری هم دارم؛ مثلا در هیئت و قالب اجسام، تمثل و تجسم می یابم و از این رهگذر، ابنای آدم را به سراشیبی سقوط در پرتگاه تباهی و عصیان، سوق، که چه عرض کنم، هل می دهم.(10)

عبدالله: بزرگترین آرزوی شیطان چیست؟


گفتن ندارد اما اغوای تمامی آدمییان در همه ادوار و اعصار تنها آرزوییست که در سر می پرورانم.

عجبا! من فقط شما را سوی گناه خواندم؛ شما اما به سوی گناه دویدید، اگرطعم گناه در ذائقه شما شیرین افتاد دیگر چرا مرا مقصر و مسوول این تباهی و گمراهی می انگارید؟


عبدالله: کدام عمل انسانها بیش از همه تو را خشمگین می کند؟


شیطان: هر چند خوش ندارم از ابرازش اما برخی انسانها برحسب عادت، با سجده های طولانی، مدام مرا آزار می دهند و بینی مرا به خاک مذلت می مالند.

عبدالله: کدام عملشان تو را بیشتر خوشحال می کند؟


شیطان: برای من بسی مسرت بخش است اینکه آدمی پشت سر هم گناه کند و توبه را مدام به تاخیر بیاندازد.

عبدالله: عجیبترین عمل انسانها کدام است؟


شیطان: برسر سفره گناه می نشینند و از هر گناهی لقمه ای بر می گیرند، آنگاه معترضانه برمن خشم می آورند که سفره گناه را تو پهن کردی.

عجبا! من فقط شما را سوی گناه خواندم؛ شما اما به سوی گناه دویدید، اگر طعم گناه در ذائقه شما شیرین افتاد دیگر چرا مرا مقصر و مسوول این تباهی و گمراهی می انگارید؟!(11)

عبدالله: شاید انسانها پر بیراهه نمی روند که تو را مقصر می دانند؟


شیطان: چنین نیست. رسالت اغواگری را خداوند خود بر دوش من نهاده است؛ پست تبهکاری و اضلال از ناحیه خداوند به من اعطا شده است. او خود فرموده که هر که را از فرزندان آدم می توانم بلغزانم؛ با سواره نظام و پیاده نظام بر آنها بتازم؛ در ثروت و فرزند شریکشان گردم والبته من جز فریب و دروغ نویدشان نخواهم داد.(12)

عبدالله: چه اموری زمینه های نفوذ تو را بیش از پیش فراهم می کنند؟


زمینه های نفوذ من البته بی شمارند اما نقطه ضعفها، حساسیت ها، حقارت ها، حسادت ها، رقابت ها، محرومیت ها، عقده ها، شهرت طلبی ها، شهوترانی ها، افزون خواهی ها و... مناسبترین زمینه هایی(بخوانید زمین هایی) هستند که درخت دشمنی و بستر نفوذ مرا بارور می کنند.

تبیان: اگر اجازه بفرمایید سوال را قدری خصوصی تر کنیم. شما آیا ازدواج هم کرده اید؟


شیطان: آری، من در اوان جوانی با دختری به نام"لهبا" فرزند"روحا" از طائفه جن ازدواج کردم.(13)

عبدالله: این ازدواج ثمره ای هم داشت؟


شیطان: البته که داشت. حاصل این ازدواج فرزندان بی شماری بودند که در وجود آمدند.(14)

عبدالله: سرنوشت آنها چه شد؟


شیطان: در زمانهای کهن پیش از خلقت انسانها، میان طوایفی از جن و نسناس(طایفه ای به جای انسانهای فعلی) جنگ و خونریزی بالا گرفت و خداوند فرشتگان را فرمود که به زمین هبوط کنند، آنها هر دو طائفه از جمله فرزندان مرا به هلاکت رساندند و من از آنجا که خداپرست بودم از این معرکه جان سالم به در بردم.(15) آنگاه فرشتگان مرا به آسمان بردند و من در کنار ایشان، خدای را به جد می پرستیدم تا اینکه سخن از خلقت و خلافت آدم به میان آمد و در پی نافرمانی ام از آن جمع رانده شدم.

عبدالله: آیا در میان طائفه خود هواخواه و طرفدار هم داری؟


شیطان: نه تنها در میان قبیله خود که حتی در میان انسانها نیز.

عبدالله: متوجه منظور شما نشدم یعنی می فرمایید انسانها هم به سوی تو دست دوستی دراز می کنند؟


شیطان: تعجب کردید؟! آری! عده ای هستند که مرا ارباب و سرپرست خود می انگارند، کارگزاران وخدمتگزارانی وفادار که اهداف شوم و توطئه های پلید مرا به خوبی جامه عمل می پوشانند.(16)

برسر سفره گناه می نشینند و از هر گناهی لقمه ای بر می گیرند، آنگاه معترضانه برمن خشم می آورند که سفره گناه را تو پهن کردی.

عبدالله: قلمرو فعالیتهای شیطان تا چه اندازه می تواند باشد؟


شیطان: تنها در حوزه امور تشریعی مجال جولان دارم، یعنی اعمالی که بشر از روی تکلیف ملزم به انجام آنهاست؛ امور تکوینی از قلمرو نفوذ و سلطه من بیرون است؛ باید اعتراف کنم که در حوزه تشریع نیزدست من بسته است چرا که فعالیتم منحصر به اندیشه و روان(و نه جسم) آدمی است؛ آن هم در حدود دعوت واجابت؛ همین وبس.

عبدالله: حرف آخر؟


شیطان(در حالیکه چهره اش از شدت خشم برافروخته بود): سوگند یاد می کنم که تا انتقامم را باز نستانم شما آدمیان را لحظه ای آسوده نخواهم گذاشت، پیوسته بر سر راهتان در کمین می نشینم و راهزن راهتان می شوم. اکنون ببینید چگونه راه نجات را بر شما خواهم بست.(17)

تهیه و تنظیم: ابوالقاسم شکوری



 



پی نوشت ها:

1- صالحی حاجی آبادی، نعمت الله، شیطان در کمینگاه


2- در سوره اعراف آیه 201 می خوانیم: "ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذا هم مبصرون" ترجمه: هنگامی که اهل تقوی دچار وسوسه های شیطان می شوند به یاد خدا می افتند و ناگهان بینا می گردند. طائف یعنی طواف کننده؛ گویا شیطان همچون طواف کنندهاى پیرامون فکر و روح انسان پیوسته گردش مىکند تا راهى براى نفوذ بیابد؛ ویاد خدا اکسیری است که ابرهای تیره و تار وسوسه ها ی شیطان را کنار می زند.

3- بقره/30

4- پیشین


5- پیشین


6- نهج البلاغه، خطبه 192، حضرت در این خطبه که به خطبه "قاصعه" مشهور است می فرمایند: شیطان 6000 سال خدا را عبادت کرد که معلوم نیست از سالهای دنیوی است یا اخروی.

7- از نظر قرآن، هر روز آخرت به اندازه پنجاه هزار سال دنیاست(معارج/3) بنابراین چنانچه سالهای عبادت شیطان اخروی باشد از حاصل ضرب این دو، عدد یاد شده به دست می آید.

8- نور/21

9- کهف/63


 



» خسروی1
»» نظرات دیگران ( نظر)

به د نبال نشا نه(پنج شنبه 86 آذر 15 ساعت 9:15 صبح )

 

« به دنبال نشانه »

شناسائی خلیفه خدا بر روی زمین و یاری جستن از او در فراز و نشیبهای مختلف زندگی، یکی از مهم ترین اصول فکری و عملی شیعه است. لذا در طول تاریخ همواره این دغدغه در ذهن شیعیان وجود داشته که چگونه و بر اساس چه نشانه ای می توانند امام خویش را در میان مردم تشخیص دهند و دل به او بسپارند. واقعا چگونه می توانیم امام خودمان را بشناسیم؟ این پرسشی است که ابابصیر (یکی از اصحاب مبرز اهل بیت(علیهم السلام))، از محضر امام موسی بن جعفر (علیه السلام) پرسید و آن حضرت نیز از میان مجموعه نشانه ها، 4 نشانه مهم را برای او بازگو نمودند.

" ابابصیر گوید که به حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) عرض کردم : فدایت شوم! به چه چیز امام شناخته می شود؟ فرمود: به چند چیز که نخستین آنها این است که از پدرش (امام پیش از خود) سخنی و اشاره ای درباره امامت او گذشته باشد تا همان حجت و دلیلی باشد، و (دوم) به اینکه از او پرسش شود و او پاسخ گوید و اگر پرسشی نشد، او خود آغاز سخن کند و (سوم) به اینکه از آینده خبر دهد و (چهارم اینکه) با مردم با هر زبانی (که دارند)، با همان زبان گفتگو کند .

سپس فرمود: ای ابا محمد! تا برنخاسته ای، یک نشانه ی آنرا به تو نشان خواهم داد.

ابوبصیر گوید: طولی نکشید که مردی از اهل خراسان وارد شد و به زبان عربی با آن حضرت سخن گفت، اما موسی بن جعفر(علیه السلام) به فارسی پاسخ او را داد.

مرد خراسانی عرض کرد: به خدا اینکه من با شما به زبان فارسی گفتگو نکردم، برای این بود که گمان کردم شما فارسی را نیکو نمی دانی.

امام هفتم در پاسخ او فرمود: سبحان الله! اگر من به خوبی نتوانم پاسخ تو را بدهم، علت شایستگی من برای منصب امامت در چیست؟ سپس فرمود: ای ابا محمد! همانا امام (کسی است که) زبان هر یک از مردم (زمین) و هم چنین زبان پرنده و هر جانداری را به خوبی بداند."(1)

امام من کسی است که خداوند او را برگزیند و بواسطه اولیای خویش به من معرفی نماید. امام من کسی است که پاسخ هیچ پرسشی او درمانده نمی کند و حتی از پرسش ناگفته من نیز با خبر است. اهل هر کجا که باشم و به هر زبانی که سخن بگویم، امام من حرف دلم را می شنود و از آن آگاه است. پس چرا به سراغ او نروم و با نور هدایتش راه زندگی ام را نیابم؟

 

 

 

 

 


» خسروی1
»» نظرات دیگران ( نظر)

راه احسان(چهارشنبه 86 آذر 14 ساعت 1:46 عصر )

"راه احسان"

بر اساس روایات رسیده از از رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه معصومین (علیهم السلام)، ماه رمضان بهترین ماهها و ساعاتش بهترین ساعات است(1). پس شایسته است که انسان این ماه را بزرگ بدارد و اوقات شریف آن را صرف انجام بهترین اعمال نماید. اما این مسئله مهم چگونه محقق می شود؟ بجاست پاسخ این سوال را ار خود آن بزرگواران جویا شویم.

هنگامی که ماه مبارک رمضان فرا می رسید، حضرت امام سجاد (علیه السلام) چنین دعا می فرمودند:

"... سپاس خدایى را که ماه خود یعنى ماه رمضان، ماه روزه، و ماه اسلام، و ماه پاکیزگى، و ماه آزمایش و تصفیه و ماه بپاخاستن براى نماز را یکى از راههاى احسان قرار داد: چنان ماهى که قرآن در آن فرو فرستاده شد، در حالى که براى مردم راهنما (از گمراهى) و نشانه هاى آشکار رهبرى، و جدا کننده میان حق و باطل است. پس برترى آن بر ماههاى دیگر را به سبب حرمتها و گرامى داشتنهاى بسیار و فضائل و برترى هاى آشکار که براى آن قرار داد، روشن گردانید. از این رو در آن ماه، براى بزرگ داشتن آن، چیزى را که در ماههاى دیگر حلال کرده، حرام کرد، و براى گرامى داشتن آن، خوردنیها و آشامیدنیها را در آن منع فرمود...

...خدایا! بر محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و آلش (علیهم السلام) درود فرست، و شناخت فضل این ماه، و بزرگ داشتن حرمت آن، و خوددارى از آنچه در آن منع کرده اى را به ما الهام نما، و ما را به روزه داشتن آن بوسیله نگه داشتن اعضاء از گناهانت، و بکار بردن آنها در آنچه تو را خشنود می سازد، یارى ده، تا با گوشهاى خود به سخن لغو و بیهوده گوش ندهیم، و با چشمهایمان به تماشای لهوى نشتابیم، و دستهایمان را به حرامى نگشائیم، و گامهایمان را در امر ممنوعى پیش نگذاریم، و شکمهایمان جز آنچه حلال ساخته اى در خود جاى ندهد، و زبانهامان جز به آنچه تو گفته ای گویا نشود، و جز در کارى که به ثواب تو نزدیک سازد زحمت نکشیم، و جز آنچه از عقاب تو نگاه دارد فرا نگیریم، آنگاه همه آن اعمال ما را از خودنمایی ریاکاران و شهرت خواهى شهرت طلبان خالص و پاک گردان، بطورى که احدى غیر از تو را در آن شریک نگردانیم و جز تو، در آن، مرادى نداشته باشیم.

خدایا! بر محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و آلش (علیهم السلام) درود فرست، و ما را در این ماه بر اوقات نمازهاى پنجگانه، به نحوى که حدودش را معین نمودى و واجباتش که مقرر داشته اى و شروطش که تعیین نموده اى و اوقاتش که معین فرموده اى، واقف ساز، و ما را در نماز همچون کسانى قرار ده که مراتب شایسته آن را دریافته و ارکان آن را نگه می دارند، و آن را در اوقات خود به همان طریقى که بنده و فرستاده تو (صلی الله علیه و آله و سلم) در رکوع و سجود و همه فضیلتها و درجات رفیعش سنت قرار داده، با کاملترین طهارت و پاکى، و رساترین خشوع و فروتنى به جا آورنده اند. و ما را در این ماه موفق دار که بوسیله بر و احسان، به خویشان خود بپیوندیم، و با انعام و بخشش به همسایگان خود رسیدگى نمائیم، و اموالمان را از مظالم (آنچه از راه ظلم و ستم به دست آمده) و حقوق پاک نماییم، و با بیرون کردن زکات، آن را پاک گردانیم، و به آن کس که از ما دورى گزیده باز گردیم، و درباره آنکه بر ما ستم کرده انصاف دهیم، و با آنکه با ما دشمنى کرده آشتى کنیم، مگر آن کس که دشمنى با او بخاطر تو بوده است، زیرا او دشمنى است که ما با او دوستى نمى کنیم، و حزبى است که با او از روى دل دوستى نمى کنیم. و ما را توفیق ده بر اینکه در این ماه به تو تقرب جوییم، بوسیله اعمال شایسته اى که ما را به آن از گناهان پاک گردانى، و با حفظ کردن از اینکه بخواهیم کردارهاى ناشایسته را از سر گیریم..(2)"


» خسروی1
»» نظرات دیگران ( نظر)

سلام(چهارشنبه 86 آذر 14 ساعت 10:25 صبح )
ادامه مطلب...
» خسروی1
»» نظرات دیگران ( نظر)

لیست کل یادداشت های وبلاگ
تسلیت
مصا حبه با شیطا ن
به د نبال نشا نه
راه احسان
سلام

بازدیدهای امروز: 0  بازدید
بازدیدهای دیروز: 0  بازدید
مجموع بازدیدها: 5888  بازدید
[ صفحه اصلی ]
[ وضعیت من در یاهو ]
[ پست الکترونیک ]
[ پارسی بلاگ ]
[ خسروی ]

» اشتراک در خبرنامه «